پول سازی مدرن و آنلاین

پول سازی میلیونی از تخصص شما و ایده و عشق و علاقه ای که دارید

روابط در قانون جذب

روابط ازدواجهایی که ریسک بالاتری دارن


 

 ✍️ بر اساس مشاوره های صورت گرفته ، ازدواجهایی که با شکست روبرو بوده یا در مرحله آشنایی بهم خورده اند وجوه مشترکی زیادی با یکدیگر داشته اند که بر اساس دسته بندی به 8 دسته طبقه بندی می شوند ، لذا شایسته است افرادی که جهت آشنایی و ازدواج جزء این دسته بندی ها هستند محتاط تر عمل کنند


⛔️دسته اول  :

 ازدواج هایی که قبل از ٢٥ سالگی آقایان و قبل از ٢٣ سالگی خانم ها صورت پذیرفته :


🔻با توجه به عدم ثبات معیار های انتخاب همسر ، عدم شناخت فردی و شرایط پیرامون ، عدم استقلال فکری ، مالی و ضعف تصمیم گیری ، انتخابهای احساسی و عدم شناخت کافی از جنس مخالف ، این دسته از ازدواج ها یکی از پر ریسک ترین نوع ازدواج ها به شمار میرود و افرادی که در این رده سنی تصمیم به ازدواج و طی مراحل آشنایی دارند لازم است آموزشهای لازم را جهت ارتباط و شناخت صحیح کسب نمایند وبا مشاور و راهنمایی خانواده ها نسبت به آن اقدام نمایند .


⛔️دسته دوم :

🔻 ازدواج به علت نیاز جنسی


اگر چه بخش اعظم دلیل ازدواج مردان میتواند به منظور تامین غریزه جنسی آنها باشد و این حق عرفی و شرعی آنهاست ، اما نیاز جنسی نباید تنها دلیل ازدواج باشد چرا که پس ازتامین شدن آن فشارحاصل از شرایط پیرامون زندگی و مسئولیت پذیری و عدم برنامه ریزی میتوانند باعث شکست در ازدواج شود.


⛔️دسته سوم :

ازدواج تحمیلی


🔻ازدواجهایی که به طرفین از سوی خانواده یا بر اساس رسم و رسومات تحمیل می شود و بعضا ازدواجهای فامیلی میباشند که علاوه بر اینکه درصد  شکست در ایندسته از ازدواجها زیاد است ، میتواند باعث گسترش خیانت های جنسی و عاطفی زوجین نسبت به یکدیگر شود همچنین باعث سرخوردگی و ضعف در استقلال فکری و تصمیم گیری افراد شود



⛔️دسته چهارم : 

ازدواج هایی که بواسطه ظاهر و موقعیت اجتماعی طرفین صورت میپذیرد


🔻اگر چه  انسان مجذوب زیبائی ها می شود و نمیتواند به ظواهر بی اهمیت باشد اما از آنجایی که ظاهر در ابعاد مختلف در گذر زمان عادی می شود و پس از سایر خصوصیات که اکثرا باطنی هستند نمود میکند لذا  با توجه به  تجارب مشاورین توصیه می شود زیبایی ظاهری در کنار سایر خصوصیات فردی و شخصیتی افراد  ملاک انتخاب همسر باشد نه تنها دلیل انتخاب.

موافقین ۰ مخالفین ۰

آرامش و آسایش

فرق آرامش و آسایش چیست؟ 


آسایش یک امر بیرونی و آرامش یک پدیده ی درونیه  مردم ممکنه خیلی تو آسایش باشند اما معدود افرادی هستن که درآرامش زندگی میکنن 


آسایش؛

 یعنی راحتی در زندگی که با امکانات و ثروت خوب و زیاد به دست میاد هرچی دلشون بخواد میخرن هر کجا خواستن میرن و ...


آرامش ؛

 رو کسانی دارن که از درون سالم و سلامتند شاید بی چیز باشن امادلشون خوشه به اونچه دارن راضین. چه خوب میشد که ما در  عین آسایش، آرامشم همرامون بود!

 

آرامش+آسایش=خوشبختی و اعتماد به نفس بالا

موافقین ۰ مخالفین ۰

قانون ۱۵ دقیقه

قانون ۱۵ دقیقه چیست؟


این قانون به قدرت تغییرات کوچک اشاره دارد!


ساموئل اسمایلز مولف کتاب اخلاق و اعتماد به نفس، بر این اعتقادست که تکرار کارهای کوچک نه تنها شخصیت انسان را میسازد بلکه شخصیت ملت ها را تعیین می کند.


➖ اگر روزی ۱۵ دقیقه را صرف خودسازی کنید در پایان یک سال، تغییر ایجاد شده در خویش را به خوبی احساس خواهید کرد.

➖اگر روزی ۱۵ دقیقه از کارهای بی اهمیت خویش بکاهید، ظرف چند سال موفقیت نصیبتان خواهد شد.

➖اگر روزی ۱۵ دقیقه را به فراگیری زبان اختصاص دهید از هفته ای یک بار کلاس زبان رفتن بهتر است.

➖اگر روزی ۱۵ دقیقه را به پیاده روی سریع اختصاص دهید از هفته ای چند بار به باشگاه ورزشی رفتن، نتیجه ی بهتری خواهید گرفت.

➖اگر روزی ۱۵ دقیقه مطالعه و سلول های خاکستری خویش را درگیر کنید؛ به پیشرفت های عظیم یادگیری دست خواهید یافت.

زیبایی روش یا قانون ۱۵ دقیقه در این است که آنقدر کوتاهست که هیچ وقت به بهانه ی این که وقت ندارید آن را به تاخیر نمی اندازید.

موافقین ۰ مخالفین ۰

فکر مثبت

فکر مثبت از فیزیوتراپی هم موثرتر است:


درباره تاثیر مغز روی بدن هرچه بگوییم کم گفته‌ایم. 

محققان در آخرین تحقیقات دریافتند 

که آنچه در ذهن افراد می‌گذرد، حتی روی دردهای آرتروزی هم می‌تواند تاثیر بگذارد.

ساینس دیلی در این مورد نوشته است که فعالیت ذهنی مثبت ، می‌تواند دردهای مفصلی را کم کند و حتی از فیزیوتراپی هم تاثیرگذارتر باشد.


محققان در این بررسی، با کمک یک گوشی هدفون، افراد را در معرض موسیقی آرامی قرار دادند و حین پخش موسیقی، رایحه لیمو و عطر رز را هم همراه با نوری ملایم در فضا پخش کردند. 

آنها از افراد خواستند که به موسیقی گوش کنند و فکرهای مثبت را در ذهن‌شان بپرورانند.

و جالب اینجا بود که با این تمرین، 

درد 85 درصد افراد آرام گرفت. 

به همین دلیل محققان توصیه می‌کنند که برای آرام کردن دردهای مفصلی و عضلانی، چشم‌هایتان را ببندید و کمی مثبت فکر کنید.

اگر قرار باشد خوبی ما، وابسته به رفتاردیگران باشد؛ این دیگرخوبی نیست ، بلکه معامله  است 

موافقین ۰ مخالفین ۰

قانون مغز

🔔📃 چهار قانون کلیدی مغز


1️⃣ قانون اول

هرعملی که بصورت عادت وتکرار درآید کنترل عصبی آن عمل از بالای مغز یعنی ضمیر خودآگاه به پایین یعنی ضمیر ناخودآگاه می رود . به عبارت دیگر با تکرار یک عمل ارادی، آن عمل تبدیل به یک عمل غیر ارادی مى شود مثل تایپ کردن...


2️⃣ قانون دوم

هر پیامی که به مغز خطور می کند یا گفته می شود در ضمیر ناخودآگاه تاثیر می گذارد و چنانچه تکرار شود، اثر آن چندین برابر خواهد بود. روزانه ٥ هزار اندیشه از مغز ما عبور می کند و متاسفانه اکثر این اندیشه ها منفی است.


🔻بنابراین باید بسیار مراقب واژه هایی که به کار می بریم، موسیقی هایی که گوش می دهیم، حرفهای اطرافیانمان و ... باشیم، چرا که همه واژه ها از نظر ضمیر ناخودآگاه بار معنایی مثبت یا منفی دارند.


🔻مثلا وقتی می گوییم: من بدبختم، ضمیرناخودآگاه این ورودی را پذیرفته و تکرار می کند.


3️⃣ قانون سوم

گاهی ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه در زمینه ای باهم درتعارض قرار می گیرند مثل زمانی که می خواهید از پلی معلق عبور کنید، ناخودآگاه به شما میگوید نرو، دست و پا چلفتی و خودآگاه میگوید، برو...


4️⃣ قانون چهارم

هرگاه ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه در انجام امری باهم به توافق برسند توانشان در هم ضرب مى شود و توانایی فرد در انجام یک رفتار چندین برابر مى شود.


ناصر حقیقی

موافقین ۰ مخالفین ۰

هدف گذاری

قربانی بودن از احساس بی‌ارزشی سرچشمه می‌گیرد وگرنه یک حقیقت مطلق و جدایی ناپذیر در مورد شما نیست که نتوانید خارج از آن باشید! همه ما کم و بیش در زندگی، رنج‍‌ها و آسیب‍هایی دیده‌ایم که خود مقصر آنها نبوده‌ایم اما چرا عده‌ای احساس قربانی بودن ندارند اما عده‌ای فکر می‌کنند که نمی‌توانند قربانی نباشند؟ نگرشی که ما نسبت به خود داریم باعث می‌شود اتفاقات بد، نقاط بی‌ارزشی در ما را تشدید کنند و حس بدی که ما در مورد خود داریم بیشتر شده و تفسیر ما از واقعیت دچار تحریف شود. پس سئوال مهم این است: این اتفاقات باعث شده است احساس بی‌ارزشی کنیم یا چون احساس بی‌ارزشی داشته‌ایم؛ اتفاقات بد باعث شده‌اند احساسات بدتری در ما ایجاد شود؟


من نمی‌خواهم شرایط بد و اتفاقات ناگوار زندگی را کم اهمیت جلوه دهم اما وقتی شما در شرایط بد قرار می‌گیرید چه فکری نسبت به خودتان پیدا می‌کنید و چگونه به آن شرایط نگاه می‌کنید؟ پاسخ این دو سئوال، بسیار مهم و اساسی است در اینکه چه احساسی نسبت به رویدادهای زندگی داشته باشید. باور خود کم بینی باعث می‌شود تمام تفسیرهای ما از واقعیت، به سمت تخریب خود پیش برود. هر برخورد بد دیگران ما را در هم می‌شکند و ما باور می‌کنیم که نالایق و بی‌ارزش هستیم. دیگران نه می‌توانند به شما ارزش ببخشند نه می‌توانند ارزش ذاتی شما را از بین ببرند! مگر اینکه اعتقاد شما این باشد که من تنها با تأیید دیگران ارزشمند می‌شوم!


احساساتی که ما نسبت به خود داریم به افکار و باورهایی وابسته است که نسبت به خود داریم. این افکار و باورها به اتفاقات، تجربیات و روابطی که از کودکی داشته‌ایم ارتباط دارد اما ما وابسته به آنها نیستیم و می‌توانیم با تغییر نگرش و تفکر خود راجع به خود و رویدادها، احساس بد خود را نسبت به شرایطی که در آن قرار داریم کم کنیم و حال بهتری داشته باشیم. برای اینکه آگاه باشیم بیشتر در چه شرایطی باورهای منفی نسبت به خودمان داریم، این شرایط را برایتان شرح می‌دهم


۱-ناکامی در رسیدن به هدف: وقتی هدف بسیار مهم و حیاتی دارید و به آن نمی‌توانید برسید یا حتی در مسیر تحقق آن با مانع و مشکل مواجه می‌شوید؛ احساس بدی در شما و در همه به وجود می‌آید که تا اندازه‌ای طبیعی است اما اگر از قبل، احساس بی‌ارزشی در شما وجود داشته باشد و نگرشی منفی نسبت به شایستگی‌ها و توانمندیهای خود داشته باشید؛ این شکست را به کل زندگی و خودتان تعمیم می‌دهید و دیگر خودتان را کاملا بی‌ارزش و بی‌لیاقت باور می‌کنید. شما تفسیر می‌کنید که دیگر ارزشی ندارد و نمی‌توانید. شما تفسیر می‌کنید که دیگر ارزشی ندارد و نمی‌توانید اهداف خود را دنبال کنید و با موانع زندگی مبارزه کنید.


یک اردک ماهی را در آکواریومی قرار دادند که تعداد زیادی ماهی کپور در اطراف آن شناور بودند. وقتی اردک ماهی به وفور ذخیره غذایی در اطراف خود عادت کرد، میان او و ماهی‌های دیگر یک دیوار شیشه‌ای قرار دادند. وقتی اردک ماهی گرسنه شد سعی کرد خود را به ماهی‌های کپور برساند ولی مدام سرش به دیوار شیشه ای برخورد می کرد. در وهله نخست نیاز او به غذا شدت یافت و اردک ماهی سخت‌تر از پیش تلاش کرد به ماهی‌های کپور دست یابد ولی بالاخره، شکست مکرر در وصول به هدف به اندازه کافی موجب ناکامی او شد. به طوری که دیگر برای خوردن ماهی‌ها کوشش نکرد. در واقع وقتی دیواره شیشه‌ای را برداشتند و ماهی‌های کپور دوباره در اطراف اردک ماهی شروع به شنا کردند، دیگر هیچ فعالیت هدف نگری از طرف اردک ماهی صورت نگرفت. 


بالاخره، اردک ماهی درحالی که در میان وفور خوراکی قرار داشت از شدت گرسنگی جان سپرد! شما نیز به این باور رسیده‌اید که در رسیدن به هدفتان و تغییر حال خود، ناتوان هستید. شما یک باور درماندگی را آموخته‌اید که نمی‌شود و نمی‌توانید! شما دقیقا برابر با عملکردتان نیستید که اگر ناموفق بودید خود را بد و بی‌ارزش بدانید. شکست در یک زمینه، نمی‌تواند شما را به عنوان فردی شکست خورده در کل زندگی تعریف کند

موافقین ۰ مخالفین ۰

ثروت خودتان

⭕️ 10 چیزی که هرگز نباید در مورد خودتان بگویید! ثروت 

 

‌1️⃣ نگویید من «خرابکار» هستم. لازم نیست بگویید همیشه در موقعیت‌های خوب کار اشتباه انجام داده ام که الان وضعم این است.


2️⃣ نگویید من «عامل تغییرات» هستم. کسی که شما را استخدام کند، انتظار دارد بازوی او باشید.


3️⃣ نگویید «استاد حل مشکل» هستم. مشکل را حل کنید، دیگران از شما تعریف می‌کنند.


4️⃣ نگویید «خلاق» هستم؛ نشان بدهید که چه چیزی خلق کرده اید.


5️⃣ نگویید «مشهور» هستم. اگر باشید، حتما شهرت شما به گوش طرف مقابل رسیده است.


6️⃣ نگویید من «رهبر» هستم. اگر رهبر باشید، دیگران خودخواسته به دنبال‌تان حرکت می‌کنند.


7️⃣ نگویید «عضو» فلان گروه‌ام یا بهمان جا درس خوانده‌ام. اینها بخش مهمی از سرگذشت شما هستند، اما شما چه نقشی در آن گروه داشته اید. این داستان شماست.


8️⃣ نگویید «نویسنده/کارگردان/طراح وب و ...» هستم. به جای فهرست کردن تخصص‌ها، بگویید از دانش‌تان چگونه می‌توانید استفاده کنید. شنیده‌اید که می‌گویند همه کاره‌ هیچ کاره است!


9️⃣ نگویید «پر کار» هستم. کار زیاد وقتی ارزشمند بود که ماشین‌ها این همه پیشرفت نکرده بودند. امروز، شیوه تفکر شما ارزشمند است و کسی که می‌خواهد از شما استفاده کند، بیشتر نیازمند دقت و خوش فکری شما در کار است.


🔟 نگویید همه از همکاری با من«سود» برده اند. قرار نیست ارزش حضورتان را تا حد چند برگ اسکناس پایین بیاورید. شما باید قهرمان داستان کشف و خلاقیت و نوآوری باشید، پس درباره شخصیت خودتان حرف بزنید، نه درباره پول.

موافقین ۰ مخالفین ۰

تکنیک های مذاکره

⭕️ ده فرمان پیتر دراکر برای تکنیک های مذاکره 


پیتر دراکر اندیشمند و صاحبنظر بزرگ آمریکایی در عرصه مدیریت معتقد است ، هنر متقاعد کردن راز موفقیت انسانها و یا شرکتهای تجاری موفق است.امروزه بسیاری از شرکتها جهت برنده شدن در مناقصات و مزایده ها در عرصه تجارت ، از متخصصین زبده در امر مذاکرات تجاری بهره می گیرند.در اینجا برای شما چند راهکار در مذاکرات تجاری را ذکر می کنیم.که حاصل تجربیات این مشاوران حرفه ای می باشد : 


1- هیچگاه اولین پیشنهاد را شما ندهید :

بسیار ساده است، اینطور نیست؟ تا آنجا که می توانید، در هر موقعیتی هم که برای مذاکره قرار دارید، اولین پیشنهاد را شما ندهید. اگر طرف شما با یک پیشنهاد بزرگ جلو آمد، نشان می دهد که ممکن است معامله انجام نشود و آنها راهشان را بکشند و بروند چون سنگ بزرگ همیشه نشانه نزدن است. با رعایت این نکته می توانید از قصد و نیت طرفتان مطلع شوید.


2- همیشه دو خریدار را در کنار هم قرار دهید

کاری که به شما خیلی قدرت عمل می دهد این است که همیشه برای یک جنس مشخص دو خریدار را کنار هم قرار دهید. چه در کار باشد و چه در تجارت، اینکه دو نفر خواستار شما باشند همیشه باعث افزایش قدرت شما می شود.


3- همیشه قیمت بالاتری بدهید

همیشه قیمتی بالاتر از قیمت واقعی خودتان اعلام کنید، اما نه اینقدر بالا که کسی حتی برای نگاه کردن هم جلو نیاید چون با اینکار فقط یک طمعکار جلوه خواهید کرد.


4- هیچگاه خود را مشتاق نشان ندهید

هر چقدر هم که به نظرتان معامله عالی باشد و کلی با آن سود کرده باشید و بسیار خوشحال باشید، هیچوقت چهره خود را شاد و مشتاق به طرف مقابل نشان ندهید. چون با اینکار درونتان را به آنها نشان خواهید داد و این اصلاً خوب نیست. همیشه خونسرد و آرام باشید.


5- همیشه برای ترک مذاکره آماده باشید

اصلاً مهم نیست که چقدر دوست دارید آن معامله انجام شود، باید همیشه خود را برای سر نگرفتن معامله هم آماده نشان دهید. ممکن است این سخت ترین کار در طی یک مذاکره باشد، اما گاهی بسیار به نفع شما خواهد بود. اگر می بینید که مذاکره ای درست نیست و ممکن است سرتان کلاه گذاشته شود، می توانید سریعاً کناره گیری کنید.


6. فکر کنید که طرف معامله به شما نیاز دارد

یکی از سخت ترین قسمت های معامله این است که شما فکر کنید طرف شدیداً به شما نیاز دارد. اگر اینطور فکر نکنید، اعتمد به نفستان پایین خواهد آمد. همیشه در ذهنتان مجسم کنید که طرف معامله عمیقاً خواستار کالای شماست.


7- یاد بگیرید که ساکت بمانید

گاهی اوقات وقتی پیشنهادی به شما ارائه می شود، خیلی مهم است که جوابی نداده و چیزی نگویید. برای 30 دقیقه، 90 دقیقه، یک ساعت، برای هر چقدر که شده دهانتان را باز نکنید.

سکوتی ناراحت کننده ایجاد کنید و طرف مقابل برای شکستن این سکوت جزئیات بیشتری بیان خواهد کرد. شما ساکت بمانید، کناره گیری نکنید اما فقط به آنچه که طرف مقابل بازگو می کند گوش فرا دهید.


8- در مورد همه چیز تحقیق کنید.

چه با دانستن در مورد گذشته طرف معامله تان باشد، چه اتفاقاتی که در جریان مذاکره می افتد یا تحقیق در مورد کالای مورد نظر باشد، همیشه بدانید که در چه مورد می خواهید صحبت کنید.


9- هیچگاه در وسط کار مذاکره را بر هم نزنید

در معاملات همیشه تخفیف و امتیاز دهی صورت می گیرد. مهم نیست که از چقدر می گذرید تا مذاکره را تمام کنید، اما مهم این است که مذاکره نباید بر هم بخورد. هر چند که ممکن است آخر کار اصلاً رضایت زیادی از آن مذاکره نداشته باشید.


10- همیشه مودب باشید

مهم نیست که طرف مقابلتان با شما بد حرف می زند یا کالایتان را تحقیر می کند، شما هیچگاه خونسردی خود را از دست ندهید.


تیم آموزشی ناصر حقیقی

اینستاگرام ناصر حقیقی

تلگرام ناصر حقیقی

موافقین ۰ مخالفین ۰

کسب و کار و پول سازی

مایکل گربر معتقد است برای راه اندازی کسب و کار کوچک باید این فرآیند هفت مرحله ای را طی کنید:


1. هدف اصلی خود را در زندگی مشخص کنید. هدف اصلی شما نباید کسب و کارتان باشد، بلکه هدف تان مربوط به خود زندگی باشد.


2. هدف استراتژیک خود را تعیین کنید. وقتی کسب و کارتان ساخته شد چه شکلی دارد و چطور کمک می کند شما به هدف بزرگ زندگی خود نزدیک تر شوید.


3. استراتژی سازمانی خود را بیابید تا بتوانید ارزیابی و مستندسازی کنید و نقش ها را طوری تعیین کنید که به سمت مجموعه ایده آل خود حرکت کنید.


4. استراتژی مدیریت خود را تعیین کنید تا هر کسی که استخدامش کردید بتواند دقیقا مثل شما کارها را انجام دهد.


5. استراتژی انسانی خود را تعیین کنید. یعنی تیمی بسازید که کارهای مورد نظر شما را انجام دهند. کسب و کارتان به چه نقش هایی نیاز دارد و چه کسانی می توانند آن نقش ها را بر عهده بگیرند؟


6. استراتژی بازاریابی خود را تعیین کنید. نیازهای مشتری را درک کنید و محصولی بسازید که آن نیاز را برآورده کند.


7. استراتژی سیستمی خود را برقرار کنید. از جمله سیستم های سخت افزاری و نرم افزاری برای انجام تعهدات داده شده به مشتریان.


کسب و کارتان باید از هدف اصلی شما در زندگی پشتیبانی کند. کسب و کار نباید خود هدف زندگی باشد. به این منظور برای رشد کسب و کارتان باید هفت مرحله بالا را طی کنید.

موافقین ۰ مخالفین ۰

امنیت شغلی

 ده راهکار برای تضمین امنیت شغلی شما 


این روزها هیچ کارفرمایی نمی‌تواند امنیت شغلی شما را تا پایان عمرتان تضمین کند. به همین منظور، باید این مهارت‌ها را کسب کنید:


۱. نباید به خودتان به عنوان مجموعه‌ای از مدارک تحصیلی و آموزشی یا سال‌ها تجربه نگاه کنید. باید بدانید که در حل چه مشکلاتی مهارت دارید و این مشکلات را به خوبی بشناسید.


۲. باید همواره در جریان تحولات بازار باشید تا ببینید مشکلی که در حل آن مهارت دارید ، چگونه در گذر زمان دستخوش تغییر می‌شود.


۳. باید ارزش خودتان را بدانید.


۴. حتی اگر شاغل هستید و از شغلت راضی هستید ، باید بازار استعدادها را زیر نظر داشته باشید و ببینید آیا به خدمات شما نیاز هست یا نه. 


۵. باید مهارت‌هایتان را به‌روزرسانی کنید.


۶. ارتباطاتتان را حفظ کنید و گسترش بدهید. 


۷. مهارتی را فرا بگیرید که کمتر کسی آن را بلد است.


۸. خودتان را مثل یک کالا برندسازی کنید.


۹. همزمان که به مهارت‌هایتان افزوده می‌شود، به‌عنوان یک شخص حرفه‌ای شناخته خواهید شد.


۱۰. نهایتا به نقطه‌ای خواهید رسید که به راحتی و بدون استرس، یک ماه به خودتان مرخصی بدهید. 

موافقین ۰ مخالفین ۰